کارآیی رویکرد همبستگی اجتماعی امیل دورکیم بر ارتقاء کارکردهای آیینی فضاهای شهری(نمونه موردی : محور زینبیه و حسینیه اعظم تا امامزاده سیدابراهیم(ع) شهر زنجان)

نوع مقاله : مقاله مستخرج از رساله دکتری

نویسندگان

1 گروه شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران

2 دانشگاه آزاد واحد تهران

3 گروه شهرسازی دانشگاه آزاد تهران واحد علوم و تحقیقات

10.22034/jsc.2024.406791.1724

چکیده

رویکرد امیل دورکیم مبتنی بریافتن چیزی که مردم را در یک جامعه کنار هم نگه می‌دارد، می‌باشد. از این رو ما معتقدیم که کارکردهای آیینی می‌توانند به عنوان محرک شکل‌گیری و نگه‌داشت جمعی در فضاهای شهری تلقی گردند. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی مبتنی بر پیمایش میدانی(پرسشنامه) است. جامعه آماری تحقیق حاضر شهروندان رهگذر و کسبه‌ای است که به اهداف مختلف حضور داشته و تعداد آنها نامعلوم می‌باشد. برحسب فرمول کوکران و با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده، ۳۵۰ نفر به عنوان نمونه مورد پرسش‌گری قرار گرفته‌اند. برای شناخت تاثیر و ارتباط معناداری شاخص‌های همبستگی اجتماعی با کاکردهای آیینی در محور مورد مطالعه از آزمون‌ آماری تی‌تک نمونه‌ای و همبستگی پیرسون از نرم افزارSPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که در میان شاخص‌های همبستگی اجتماعی متغیرهای تعلق به بافت‌های تاریخی و سنتی، ارتقاء هویت، یادآوری خاطرات جمعی، احساس شادی و سرزندگی، دسترسی‌پذیری، ارتباطات و تعاملات اجتماعی و احساس امنیت به ترتیب با میانگین 09/4، 80/3، 73/3، 57/3، 46/3، 39/3، 35/3 بیشترین تاثیر را در ارتقاء کارکردهای آیینی داشته‌اند. محرک‌های کارکردهای آیینی فضا جهت افزایش همبستگی اجتماعی نیز شامل متغیرهای تاثیرگذار بالا بوده که عدم تقویت مبلمان شهری،کاهش جذابیت ورودی و کف‌سازی مناسب،عدم مشارکت در بازسازی و حفظ بناهای هویت‌مند، عدم نظافت و تمیزی محور،عدم نصب تابلوهای راهنمای مسیر و... نیز تاثیر منفی بر کارکرد آیینی خواهد داشت. یافته‌ها نشان داد که هر چقدر کیفیت علائم بصری و کالبدی فضا از جهت تقارن و وحدت فیزیکی بهبود یابد، تاثیر بسزایی در تداوم شکل‌گیری و ارتقاء کارکردهای آیینی محور مورد مطالعه خواهد داشت و بالعکس.

کلیدواژه‌ها